امروز تصمیم گرفتم یه فضای تازه ایی رو در وبلاگم باز کنم و یه دریچه ای دیگری رو قرار بدم اونم اینه که تصمیم گرفتم خواص میوه ها و گیاهان رو بررسی کرده و مطالبی در مورد اونا بگذارم شاید کسی از اونها استفاده کرده و به نتیجه برسد تا من هم توانسته باشم در سلامتی اون سهیم باشم. دوستان عزیز خواهشمند است نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازنده خود رو به من منتقل کنید.
همه ما فکر می کنیم که خوردن میوه یعنی خرید میوه، پوست کندنش و فقط گذاشتنش توی دهان است ولی به این سادگی که فکر می کنید نیست. بسیار مهم است که بدانیم چگونه و چه وقت باید میوه بخوریم. شما می توانید برای پاکسازی بدن تان ? روز روزه ی میوه بگیرید و به مدت ? روز فقط میوه بخورید و در آخر متعجب می شوید از اینکه دوستان تان به شما می گویند که چقدر پوستتان درخشان و صاف شده است.
ای معلم تو را سپاس : ای آغاز بی پایان ، ای وجود بی کران ، تو را سپاس .ای والا مقام ،ای فراتر از کلام، تورا سپاس. ای که همچون باران بر کویر خشک اندیشه ام باریدیسپاست می گویم، تو را به اندازه تمام مهربانی هایت سپاس می گویم .
در سینه نیست، مهر کسی جز ولای دوست
دردیده نیست ، نقش کسی جز جلای دوست
مـا را نصـیب دل به دو عالـم محـبت است
هرگـز نمی دهیم به دو عـالـم ولای دوست
او را هـمـی نـگـاه مـحـبت بــود بـمـا
صـد جـان فدای یک نظـر کیمـیای دوست
دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است، تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.
پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد، داد زد و بد و بیراه گفت، خدا سکوت کرد، جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سکوت کرد، آسمان و زمین را به هم ریخت، خدا سکوت کرد. به پر و پای فرشته و انسان پیچید، خدا سکوت کرد، کفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سکوت کرد، دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد،
یا رب چرا که قامت هستی خمیـده است
گـویا مگـر دوبـاره محـرّم رسیده است
درهم شدآسمان و زمین گوی خون شده
طوفان غم ز نای فلک، سـر کشیده است
ای مولود خجسته رمضان! ای بدر تمام ماه خدا! تو تنهاترین فرزند رمضانی و آسمان، در پیشگاه کرم و بخشش تو، با این همه ابرهای باران زایش، گمشده ای غریب بیش نیست. رسول رحمت، تو را بر شانه های خویش سوار می کرد و بر تو مباهات می نمود. تو ادامه محمد (ص) و کرانه علی (ع) هستی. تو امام مایی و ما مُرید و دلداده تو. و اینک در بهار شکفتن تو، در فصل خدا، بر خود از رهبری تو می بالیم و بر نامت که زینت همه خوبی ها و نیکی هاست، افتخار می کنیم.
لاله زار کـربلا را ، مرغ گلشن زینب است
بزم عشّـاق بلا را، شمـع روشـن زینب است
گـوهر دریـای دانش ، مـیوة فضل و ادب
پـرتو علم لـدن ، در دارالایـمن زینب است
قهـرمـان کـربـلا ، آزادة دشـمن شـکن
نزد سیلاب ستم ، چون سدّ آهن زینب است
آنکه دربند اسارت ، چون علی گفتا سخن
دشمن ازگفت رسایش شد سرافکن زینبست
آنکه درقصرستمگربا شجاعت خطبه خواند
زآن فصاحت شد بلند فریاداحسن زینب است
با بیـانی آتشین ، در کـاخ و کانون سـتم
زد بساط کفرو شرک و کینه بر هم زینب است
مارأیتُ جز جمیلا[1]، منطق و فریاد اوست
آنکه درغربت شکستی پشت دشمن زینبست
غیـر زیبـائی بگفـتا ، مـن ندیدم کـربلا
چشم حق بین بر جمال ذات ذالمن زینب است
آنکه اهداف شهیدان ، هر کـجا دارد بلب
می زند بر فـرق ظالم ،تیـغ گفتن زینب است
حـامل پیغام در خـون خفـتگان راه حق
در میان کاخ ظلم و، کوی و بـرزن زینب است
زیـنت دوش پــدر ، پـروردة مـهـد ولا
دختر حـورای انـسی ، اسـوة زن زینب است
در مصـائب آیت و آئیـنة صـبر جـمـیل
صبر مولی را به حق ، تصویر متقن زینب است
همره و یار ولایت ، شمـع سوزان حسین
با برادر آنکه جانش خـورده پیوند زینب است
آنکه دارد بر جـگر، از روز سخت امتحان
داغ مرگ شش برادر، با دو فرزند زینب است
عصرعاشورا که بر رگهای مولی بوسه زد
بر رضای داورش بنهاد ،گـردن ، زینب است
آن پرستاری که در ویران سرای شام تار
کودکان بی پـدر بودش به دامن زینب است
بانوئی کزغم به ماهی قامت سروش خمید
پشتش ازبار مصائب ها شده خم زینب است
قطعـه قطعه پیکر پاک بـرادر دیده است
خیزران بر لعل پـاکش باز دیدن زینب است
نزد اویکروزه هفتاد و دو تن خفتند بخون
سر بٌریدند نزد او لب تشنه ازتن زینب است
در اسارت آنکه طعن و ناروا ، افزون شنید
از سر روی سنان ،قرآن شنیدن ، زینب است
خانمی از اهـل عالم مثـل او مـاتم ندیـد
ماتمش چرخ فلک را کرده درهم زینب است
نهضت سرخ حسین را صبرزینب بیمه کرد
تا قیامت بر قد دین، مثل جوشن زینب است
پرچم خـون رنگ آزادی نمانـد بر زمـین
چون پیام عاشقان را، شرط ایمن زینب است
« سیدا » از عمـّة سادات خود حاجت بجو
صاحب عزّ و شرف ،در نزد ذالمن زینب است
سلام به دوستان عزیزم، امیدوارم که منو بخشیده باشید چون چند وقتیه که مطلب در وبلاگم نگذاشته بودم. ولی این دفعه حاج آقا به من اجازه داد و گفت چند شعر که درباره محرم و امام حسین(ع) و حماسه هفتادو دو تن از یارانش رو سروده در وبلاگ قرار دهم و من هم یک شعر رو انتخاب کرده ام که برای شما در اینجا براتون قرار میدم. راستی حاج آقا ابوی بنده هستند.
عصر عاشورا
یک طرف بر نی سـر مولی حسین یک طرف در خیمهایش شور و شین
سالروز تولد کریم اهل بیت علیهم السلام، امام حسن مجتبی (ع) بر تمامی شیعانش مبارکباد
امام حسن (ع) اولین فرزند خانواده بود که در 15 رمضان سال سوم هجری قمری (مطابق 12 اسفند سال سوم هجری شمسی) متولد شد. رسول خدا (ص) برایش گوسفندی عقیقه کرد و به قابله نیز یک ران گوسفند و یک
دینار طلا بخشید سپس موی سر او را تراشید و فرمود که هم وزن آن نقره صدقه
بدهند. او دوران کودکی را در دامن پیامبر (ص)، علی و
فاطمه (ع) پرورش یافت و تربیت شد. در دوران امامت علی (ع) به فرمان پدر در
جبهههای جهاد و از جمله در نبرد جمل و صفین و نهروان شرکت جست. پس از
شهادت پدر، امامت و خلافت به او منتقل گردید، اما جنگ افروزیها و
فتنهگریهای معاویه از یکسو و عدم آمادگی مردم زمانه برای جانفشانی در راه
مکتب از سوی دیگر مانع ادامه حکومت عادلانه او بود و از این رو برای حفظ
اسلام به آتش بسی قهرمانانه تن درداد که با مظلومیتی غیر قابل وصف همراه
بود و عاقبت در سال 49 هجری به شهادت رسید.
برگرفته از : http://www.hawzah.net